آداب دنیا
«آدابِ دنیا» تجربه ی یک رمانِ نفس گیر است از «یعقوبِ یادعلی». نویسنده ای که نامش یادآورِ برخی از بهترین داستان های دهه ی گذشته ی ادبیات ایران است. یادعلی در این رمان در عینِ پای بندی به واقع گرایی، روحی متافیزیکی را احضار می کند که درش چهره های عجیبی از شخصیت هایش پنهان شده اند؛ چهره هایی که با جلو رفتن داستان از سایه بیرون می آیند… یک پلیسِ خسته و توبیخ شده درگیرِ ماجرای ناپدید شدنِ مردی می شود که پایش را به ویلایی بزرگ باز می کند؛ ویلایی که براساس نگاهی آرمانی ساخته شده و ساکنانش را گردِ هم آورده است. همزمان عشقی قدیمی در این میانه ظهور می کند که عاملِ اصلی رفتارهای قهرمانِ یادعلی است. رمان با اتفاق های ریز و درشت غیرقابل پیش بینی جلو می رود و اتاقی که کسی نباید وارد آن شود… اتاقِ دربسته…
یعقوب یادعلی متولد سال 1349 است و چند سالی ا ست که در امریکا زندگی می کند. او در آدابِ دنیا نشان می دهد که بعدِ ده سال سکوت چه بازگشتِ باشکوهی دارد.
بخش هایی از کتاب:
… نمی فهمید دارد بهش حال می دهد در آن آفتاب تند، یا به عمد می آید می پیچد دور خیسی شلوار تا ساق پایش را مورمور کند، بدجنس!
بهش گفته بودند تنها نرود. هرچه جلوتر می رفت، بیشتر می ترسید. به خودش نهیب می زد: برو! سر جاده آسفالت، پیش از وارد شدن به خاکی، لحظه ای ایستاد تا از دکه ای آدرس بپرسد.